معنی کلمه “قرعه کشی” به اانگلیسی “raffle” یاا “lottery” میشود
چند مثال باا کلمات “raffle” یا “lottery”:
1. We held a raffle at the school fair to raise money for charity.
(ما در نمایشگاه مدرسه قرعه کشی برگزار کردیم تا پولی برای خیریه جمع آوری کنیم.)
2. I won a prize in the raffle and couldn’t believe my luck.
(من در قرعه کشی جایزه ای برداشتم و نمیتوانستم به خوش شانسی خودم باور کنم.)
3. The raffle tickets sold out quickly due to the high demand.
(بلیتهای قرعه کشی به دلیل تقاضای بالا به سرعت تمام شدند.)
4. The winner of the raffle received a brand new car.
(برنده قرعه کشی یک ماشین تازه تحویل گرفت.)جوان ایرانی (irjavan.com)
5. We organized a raffle to raise funds for our community center.
(ما یک قرعه کشی را برای جمع آوری وجوه برای مرکز اجتماعی خود برگزار کردیم.)
https://irjavan.com/%d9%85%d8%b9%d9%86%db%8c-%da%a9%d9%84%d9%85%d9%87-%d9%82%d8%b1%d8%b9%d9%87-%da%a9%d8%b4%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d8%a7%d9%86%da%af%d9%84%db%8c%d8%b3%db%8c/